loading...
داستان و رمان
نیما بازدید : 38 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
خلاصه: شیرین دختر هفده ساله و زیبا روی رمان که خواستگاران فراوانی دارد در جشن عروس دختر عمویش فریده با سروش پسر دایی دختر عمویش آشنا شده که سعی در نزدیک شدن به شیرین دارد اما شیرین به او اعتنایی نمی کند. مادر سروش دوست دارد که او با دختر خاله اش فرزانه ازدواج کند اما سروش به او علاقه ای ندارد و با سماجتهای سروش, بالاخره با شیرین نامزد می شوند. اما در ادامه با رخ دادن یک اشتباه از سوی سروش….


نیما بازدید : 42 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
خلاصه رویای بهشت :

راوی داستان دختر جوانی است به نام فرناز که دانشجوی رشته پزشکی است. فرناز به جرم قتل همسرش امیر در زندان است. در این زمان که او تنها مانده ناگهان وکیلی به نام خانم شکوهی وکالت او را بدون دریافت مبلغی برعهده می گیرد و فرناز ماجرای زندگی خویش را برایش تعریف می کند که شرح ان در کتاب امده است

نیما بازدید : 206 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

دانلود رایگان کتاب فانتزی گرگهای مرسی فالز : لرزش Shiver اثر مگی استیفویدر در کتابخانه الکترونیکی Maxor
 


بخشی از داستان :
دراز کشیدن روی برف را بیاد دارم، نقطه گرم ، قرمز و کوچکی که به سردی می گرایید، احاطه شده توسط گرگها. آنها مرا می لیسیدند ، گاز می گرفتند، به بدنم دندان می زدند، فشار می دادند، پیکرهای بهم چسبیده شان جلوی آن گرمای اندکی را که خورشید ارزانی می داشت می گرفت. یخ روی یال آنها می درخشید،و نفسشان اشکال مبهمی را می ساخت که در اطراف ما معلق بودند.بوی مطبوع پوششان بوی سگ خیس و برگهای در حال سوختن را در سرم تداعی می کرد، خوشایند و وحشت انگیز.زبانهایشان پوستم را ذوب می کرد، دندانهایشان بی پروایانه آستین هایم را می دریدند و در موهایم می رفتند ، در برابر استخوان ترقوه ام، نبض گردنم فشار می آوردند.

دانلود در ادامه مطلب
نیما بازدید : 84 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
سری کتابهای وار کرافت WarCraft

این مجموعه دارای 6 قسمت میباشد که هر قسمت رو به صورت جداگانه برای دانلود گذاشتم و 3 قسمت دیگر آن را در پست بعدی میزارم
::..برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید..::

نیما بازدید : 59 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

بخشی از کتاب فانتزی گرفتار :

"وندی تاینس" خبرنگار و مجری  برنامه ای تلویزیونی به نام " گرفتار" هست که هدفش شناسایی و  پایین آوردن آمار مربوط به  شکارچیان جنسی است  وتا به حال به همراه تیمش  ده ها مورد کودک آزاری رو بررسی کرده. در یکی از این برنامه ها وندی با جا زدن خودش به عنوان یک نوجوان از طریق چت برای شخصی تله می زاره تا در قراری حاضر بشه , از طرفی "دن مرسر" مددکار اجتماعی و مربی بسکتبال برای کمک به نوجوانی که می شناسه به خانه خالی می رود ، و ناگهان تیم وندی  با  دوربین و نورافکن او را غافلگیر می کنند و با بدست اومدن فیلم هایی از کودکان در کامپیوتر خونه اش او متهم می شه اما به خاطر نبود مدارک کافی دن تبرئه می شه و وندی هم از کار اخراج می شه و ....


نیما بازدید : 1065 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 

درباره ی کتاب نغمه یخ و آتش  اثر جرج آر.آر.مارتین :

 نغمه یخ وآتش یک سری کتاب ِ هفت جلدی است، که جورج مارتین از سال 1991 شروع به نوشتن آن کرد و در سال 97 اولین جلد آن را چاپ کرد و تا هم اکنون نوشتن این سری ادامه داشته و تا به حال پنج جلد از آن چاپ شده. به اعتقاد بسیاری از منتقدان این کتاب بهترین سری کتاب فانتزی است، و آن را از ارباب حلقه ها هم در رتبه ی بالاتری قرار میدهند و تا به حال به بیست و نُه زبان ترجمه شده است. موقعیت این کتاب در یک دنیای خیالی حادث شده است که بخش اصلی داستان در یک اقلیم هفت پادشاهی رخ میدهد. این کتاب روایت سوم شخصی دارد، که از نُه زاویه نقل میشود و اغلب راویان آن از خانواده ی استارک هستند که حاکمان اقلیم شمالی هستند که شامل لرد ادارد استارک . جان اسنو - برن استارک - سنسا استارک - آریا استارک - کتلین استارک - تیریون لنیستر و دنریس تارگرین میباشد.
سبک این کتاب چیزی میان ارباب حلقه ها و کتاب های تاریخیست. یعنی جادو وجود دارد اما جادوگری در کار نیست. موجودات جادویی غیر انسان و زامبی مانند وجود دارند .

بخشی از کتاب نغمه یخ وآتش اثر جرج آر.آر.مارتین :

دنباله شهاب در امتداد سپیده کشیده شده بود، زخم سرخی روی آسمان صورتی و ارغوانی که روی تخته سنگهای در گون استون خون می چکاند.

استاد روی ایوان فرسوده از باد بیرون اتاقش ایستاده بود.زاغ ها بعد پرواز طولانی اینجا می نشستند. فضولاتشان گارگویل هایی را لکه دار کرده بود که به ارتفاع دوازده قدم در دو طرف او برخاسته بودند. یک تازی جهنم و یک وایورن دو تا از هزار تایی که روی دیوارهای قلعه باستانی به فکر فرو رفته بودند.اولین بار که به درگون استون آمد ، لشکر مجسمه های سنگی مضطربش کرده بود، اما با گذشت سالها به آنها عادت کرده بود. حالا آنها را دوست قدیمی می پنداشت. سه نفری آسمان را با نگرانی تماشا می کردند. ....

 


نیما بازدید : 74 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
رمانی بسیا جالب و زیبا

بخشی از کتاب فانتزی میزبان اثر استفنی مایر :

می دانستم که با پایان کار ، آغاز می شد و پایان برای این چشمها چون مرگ به نظر می رسید. به من اخطار داده شده بود. این چشمها نه ، چشمهای من .... مال من بودند. حالا این من بودم.

زبانی که بدان حرف می زدم برایم عجیب بود ولی به هر حال معنی داشت. کلمات یا صداها متغیر ، بعضی جاها متراکم ، بی مفهوم و کشیده بودند.در مقایسه با تمام زبانهای دیگری که استفاده کرده بودم ، به طور باور نکردنی ضعیف و نا کار آمد می نمود ، ولی با این حال باز می توانست روان باشد و مفهوم پیدا کند. بعضی وقتها زیبا بود زبان من، زبان مادری من .

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 356
  • بازدید کلی : 8,758